شاید شما هم تصمیماتی در زندگی دارید و می خواهید به هدف خود جامه ی عمل بپوشانید. اما نکته ی مهم اینجاست که قبل از شروع هر کاری تمامی جوانب آن کار را می سنجیم تا بی عیب و نقص باشد. یکی از مهمترین جوانب در سنجش هر کاری سخن مردم و طرز فکر آن ها درباره ی کاری است که می خواهیم انجام دهیم. شاید باورتان نشود که بیشتر اهداف و آرزوهای خود را کنار می گذاریم فقط به خاطر حرف مردم و به خاطر این که آن ها چگونه در مورد ما فکر خواهند کرد و یا چه حرفی پشت سرمان خواهند زد! در این بخش از قله حکایتی بسیار زیبا از لقمان حکیم که در مورد حرف مردم و طرز فکر آن ها پشت سر دیگران و قضاوت کردن نادرست آن ها است آورده ایم. در ادامه با این حکایت زیبا با قله همراه باشید.

حکایت لقمان حکیم و بی توجهی به حرف مردم و قضاوت دیگران

    لقمان نیک و بد هر کاری را مشروط به رضای وجدان و خشنودی خداوند می دانست و تمجید و تحسین خلق را هدف خود قرار نمی داد و از خرده گیری و عیبجویی آنها نیز هراسی نداشت و این موضوع را نیز همواره به فرزند خود گوشزد می نمود، تا روزی به جهت اطمینان خاطر، تصمیم گرفت این حقیقت را نزد پسر خود مصور سازد. لقمان به فرزند خود گفت: مرکب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مرکب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان کرد. در این حال گروهی که در مزارع خود مشغول کار بودند آنها را نظاره کردند و به زبان اعتراض گفتند:
    عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و کودک معصوم را پیاده به دنبال می کشد. سپس لقمان خود از مرکب پیاده شد و پسر را سوار بر مرکب کرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مرکب سوار است.
    حقا که در تربیت او غفلت شده است. در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مرکب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل کرده اند و هیچ یک زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند. در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مرکب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهکده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نکوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مرکب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند. چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اکنون بدان که هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امکان پذیر نیست؛ پس خشنودی خداوند و رضای وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسین و تمجید یا توبیخ و نکوهش دیگران توجهی نکن.
    لقمان همواره رعایت اعتدال و میانه روی را از شروط کامیابی و موفقیت در امور زندگی می دانست و رعایت این اصل را در کلیه شئون زندگی لازم و ضروری می شمرد و معتقد بود افراط و تندروی می تواند لذت ها را به آلام و عادت ها را به آلودگی تبدیل کند.
منبع : روزانه
بدنسازی و عضله‌سازی از جمله فعالیت‌هایی است که بسیاری از ما به دنبال آن هستیم؛ اما آیا همیشه بهترین روش‌ها را برای دست‌یافتن به اهدافمان استفاده می‌کنیم؟ این روزها، روش‌های ساخت عضلات سریع و موثری وجود دارد که با نام‌هایی چون سارم شناخته می‌شوند. اما آیا این روش‌ها همواره بدون خطر هستند؟ در این مقاله از قله به بررسی خطرات پنهانی که ممکن است در پشت سرمایه‌گذاری‌های سریع برای ساخ...
پل خواجو یکی از بزرگترین و شناخته‌شده‌ترین پل‌های تاریخی در ایران است. این پل در استان اصفهان قرار دارد و جزو نمادهای اصفهان به شمار می‌رود. پل خواجو در دوره صفویه ساخته شده و از دوران حکومت شاه عباس اول صفوی (حکومت: ۱۵۹۸–۱۶۲۹ میلادی) به سرپرستی اصفهان تا امروز باقی مانده است.این پل بر روی رودخانه زاینده‌رود ساخته شده و ارتفاع آن از سطح آب رودخانه برابر با ۲۳ متر است و طول آن ح...
ضرب المثل "هیچ گرانی بی حکمت نیست، هیچ ارزانی بی علت نیست" به طور کامل ترجمه می‌شود به این معنا که همیشه یک دلیل یا علتی وجود دارد که یک چیز گران قیمت باشد یا ارزان. این ضرب المثل به معنایی عمیق و کلی برای ارتباطات اجتماعی، تجاری و فرهنگی بسیار کاربرد دارد. هر چیزی که ارزش یا قیمتی دارد، اغلب به دلیلی مشخص است که ممکن است شامل عواملی مانند کیفیت، کارایی، دشواری در تولید یا حتی ...
کلیه حقوق سایت متعلق به قله می باشد
2019-2024